English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8596 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roster U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
rosters U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
list U سیاهه
to take an inventory of U سیاهه
listing U سیاهه
invoicing U سیاهه
invoices U سیاهه
invoiced U سیاهه
listings U سیاهه
invoice U سیاهه
assembly list U سیاهه همگذاری
program listing U سیاهه برنامه
commercial invoice U سیاهه تجارتی
output listing U سیاهه خروجی
error list U سیاهه خطاها
listing U سیاهه برداری
listings U سیاهه برداری
property list U سیاهه خواص
list U سیاهه برداشتن
payroll U سیاهه پرداخت
payroll U سیاهه دستمزد
check list U سیاهه مقابله
checklist U سیاهه مقابله
to take an inventory of U سیاهه ماترک
proforma U سیاهه فروش
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
list U سیاهه جدول
bill of quantites U سیاهه چندی ها
selective listing U سیاهه برداری گزیده
inventory U فهرست اموال سیاهه
certified invoice U سیاهه تائید شده
invoicing U صورت حساب سیاهه
polling list U سیاهه نمونه برداری
polling list U سیاهه رای گیری
invoices U صورت حساب سیاهه
invoice U صورت حساب سیاهه
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
invoiced U صورت حساب سیاهه
indenture U سیاهه رسمی زدندانه گذاری
consular invoice U سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
function keys U کلیدهایانجام وفایف
assignment of tasks U تعیین وفایف
wifehood U وفایف زوجیت
implied task U وفایف استنتاجی
specified tasks U وفایف تصریحی
muliebrity U وفایف زنانه زنانگی
toe the line <idiom> U انجام وفایف شخصی
assignment of tasks U واگذار کردن وفایف
job description U شرح وفایف شغلی
physiology U علم وفایف الاعضاء
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
breaks U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
functional U وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
positioned U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
that is beyond my duty U این از وفایف من خارج است
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
he is nehgent of his duties U در انجام وفایف خودسهل انگار است
physiological U وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
deontology U وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
physiologic U وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
entoptics U شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
second fiddle U کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
this duty precedes all others U این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
exquatur U اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
parenthood U مقام والدین وفایف والدین
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
sergeancy U گروهبانی وفایف گروهبانی
serjeancy U گروهبانی وفایف گروهبانی
letters U نامه
manifests U نامه
letter U نامه
breve U نامه
manifesting U نامه
post boy U نامه بر
manifest U نامه
carriers U نامه بر
manifested U نامه
carrier U نامه بر
epistles U نامه
correspoundence U نامه ها
epistle U نامه
covering letter U نامه پوششی
bill of exception U اعتراض نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bylaws U ایین نامه
glossary U لغت نامه
prospectuses U اینده نامه
glossary U واژه نامه
bill of indicment U ادعا نامه
dictionary U لغت نامه
by low U ایین نامه
lexicon [dictionary] U لغت نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
word book U لغت نامه
open letter U نامه سر گشاده
word book U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
billet doux U نامه عاشقانه
bill of sale U بیع نامه
prospectuses U اطلاع نامه
wordbook U لغت نامه
bill of lading U بار نامه
wordbook U واژه نامه
missive U نامه رسمی
protocols U پیوند نامه
treaties U عهد نامه
treaties U موافقت نامه
treaty U عهد نامه
treaty U موافقت نامه
protocol U پیوند نامه
missives U نامه رسمی
letters U معرفی نامه
herbal U گیاه نامه
open letters U نامه سر گشاده
testimonial U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
covering letters U نامه پوششی
letter U معرفی نامه
covering letter U نامه توضیحی
bacchanalian song U ساقی نامه
bail bond U ضمانت نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonials U تصدیق نامه
rental U اجاره نامه
covering letters U نامه توضیحی
acknowledgment U شهادت نامه
dictionary U واژه نامه
leetter writing U نامه نگاری
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
sylva U درخن نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
swearing formula U سوگند نامه
swearing formula U قسم نامه
swamped with letters U غرق نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
tenency agreement U اجاره نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
registered letter U نامه سفارشی
recognizance U التزام نامه
recognizance U تعهد نامه
packet boat U کشتی نامه بر
questionary U پرسش نامه
pursuivant U نامه رسان
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
road book U راه نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
marriage contract U عقد نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
surety bond U تضمین نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
stemma U نسب نامه
light list U چراغ نامه
statement of a claim U افهار نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
certificate of incorporation U شرکت نامه
decameron U داستان نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com